داستان‌های عاشقانه کوتاه

مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه از پیش نوشته شده را در موضوعات مختلف رمانتیک کاوش کنید. راهی عالی برای احساس عشق.

High-school Sweethearts

آنها به مدت یک سال در کلاس یادداشت رد و بدل کردند تا اینکه او بالاخره جرات کرد از او خواستگاری کند. اولین قرار آنها در بازی فوتبال مدرسه بود، زیر نورهای روشن استادیوم، جایی که یک جعبه مشترک پاپ‌کورن آغازگر ابدیت بود.

او کتاب‌خوان ساکت بود، او ورزشکار محبوب. دنیای آنها در حین یک پروژه گروهی به هم برخورد کرد و آنها شیمی غیرقابل انکاری را کشف کردند. او شروع به صرف زمان بیشتر در کتابخانه کرد و او خود را در حال تشویق از روی سکوها یافت.

آنها رقبای والدی‌توریان بودند و دائماً برای کسب مقام اول رقابت می‌کردند. تنش‌های تحصیلی به آرامی به احترام تبدیل شد و سپس به یک عاشقانه مخفی که با جلسات مطالعه شبانه و رویاهای مشترک تغذیه می‌شد.

Long-distance Miracles

آنها با اقیانوس‌ها جدا شده بودند و به تماس‌های ویدیویی شبانه و نامه‌های دست‌نویس تکیه کردند. روزی که بالاخره در فرودگاه ملاقات کردند، هیچ کلمه‌ای وجود نداشت، فقط یک آغوش طولانی که هر مایلی که بین آنها بود را پاک کرد.

آنها در حین بازی آنلاین ملاقات کردند. به مدت دو سال، رابطه آنها تنها از طریق هدست‌ها و صفحه‌نمایش‌ها وجود داشت، تا اینکه او او را با یک بلیط هواپیما شگفت‌زده کرد. دیدن یکدیگر برای اولین بار واقعی‌تر از هر دنیایی بود که آنها به صورت آنلاین کاوش کرده بودند.

او به مدت یک ترم در خارج از کشور تحصیل می‌کرد؛ او راهنمای تور او در روز اولش بود. آنها یک بعدازظهر جادویی را در حال کاوش در شهر گذراندند و قول دادند که بنویسند. آنها نوشتند و یک سال بعد، او به آن سوی جهان رفت تا با او باشد.

Unexpected Romance

او همسایه بدخلق طبقه پایینش بود که همیشه از سر و صدا شکایت می‌کرد. یک روز، نشتی لوله‌کشی آنها را مجبور به صحبت کرد و آنها در میان هرج و مرج جرقه‌ای را پیدا کردند. آنها متوجه شدند که بدخلقی او فقط یک ظاهر برای خجالتش بود.

او یک بارستا بود که هر روز صبح سفارش قهوه پیچیده‌اش را به خاطر می‌آورد. او مشتری‌ای بود که به طور مخفیانه در حال جمع‌آوری جرات برای درخواست شماره‌اش به جای یک لاته بود. یک روز، او شماره‌اش را اول روی فنجان او نوشت.

آنها در یک پرواز تأخیری در کنار یکدیگر نشسته بودند. ناراحتی به گفتگو تبدیل شد و تا زمانی که فرود آمدند، شماره‌های یکدیگر را رد و بدل کرده بودند و متوجه شدند که این تأخیر بهترین چیزی بود که می‌توانست اتفاق بیفتد.

Love After Heartbreak

پس از یک طلاق دردناک، او از قرار ملاقات خودداری کرد. دوستانش او را به یک کلاس سفالگری کشاندند که در آنجا با یک معلم مهربان آشنا شد که به آرامی دستانش را راهنمایی کرد. او فقط به او یاد نداد که چگونه خاک رس را شکل دهد؛ او به او یاد داد که چگونه قلبش را دوباره شکل دهد.

او فکر می‌کرد هرگز به کسی اعتماد نخواهد کرد. او برای مقابله با تنهایی یک سگ نجاتی را به سرپرستی گرفت و در پارک سگ‌ها با یک دامپزشک با لبخند ملایم آشنا شد که درک می‌کرد برخی زخم‌ها به زمان و صبر نیاز دارند تا بهبود یابند.

آنها هر دو به یک گروه حمایتی پیوستند و بار روابط گذشته را به دوش می‌کشیدند. با به اشتراک گذاشتن داستان‌های خود از دست دادن، آنها یک ارتباط شگفت‌انگیز مبتنی بر همدلی و درک پیدا کردند و به آرامی داستان جدیدی را با هم ساختند.

مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه از پیش نوشته شده را در موضوعات مختلف رمانتیک کاوش کنید. راهی عالی برای احساس عشق.